مثلثات شاخهای از ریاضیات است که به مثلثها اختصاص دارد و به شما امکان میدهد زوایای ناشناخته و چهرههای آنها را از مقادیر شناخته شده پیدا کنید. برای مثال، زاویه در امتداد طول ساق و هیپوتنوز، یا طول هیپوتنوز با توجه به زاویه و ساق شناخته شده.
توابع منحصربهفردی برای محاسبات در مثلثات وجود دارد: سینوس، کسینوس، مماس، کوتانژانت، سکانت و کوسکانت. آنها اغلب در علوم و رشته های مرتبط، به عنوان مثال، در نجوم، ژئودزی، و معماری استفاده می شوند.
مثلثات پیرامون ما
مثلثات در برنامه درسی آموزش عمومی گنجانده شده است و یکی از بخشهای اساسی ریاضیات است. امروزه با کمک آن مختصات جغرافیایی پیدا می کنند، مسیر کشتی ها را تعیین می کنند، مسیر اجرام آسمانی را محاسبه می کنند، برنامه ها و گزارش های آماری را تدوین می کنند. این بخش ریاضی بیشترین تقاضا را دارد:
- در نجوم؛
- در جغرافیا؛
- در پیمایش؛
- در معماری؛
- در اپتیک؛
- در آکوستیک؛
- در اقتصاد (برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی)؛
- در نظریه احتمال؛
- در زیست شناسی و پزشکی؛
- در الکترونیک و برنامه نویسی.
امروزه حتی شاخه های به ظاهر انتزاعی مانند فارماکولوژی، رمز شناسی، لرزه شناسی، آوایی و بلورشناسی نیز نمی توانند بدون مثلثات کار کنند. توابع مثلثاتی در توموگرافی کامپیوتری و اولتراسوند، برای توصیف امواج نور و صدا، در ساخت ساختمان ها و سازه ها استفاده می شود.
تاریخچه مثلثات
اولین جداول مثلثاتی توسط هیپارخوس، دانشمند یونانی باستانی نیقیایی در سالهای 180-125 قبل از میلاد در نوشته هایش استفاده شد. سپس آنها صرفاً در طبیعت کاربردی بودند و فقط برای محاسبات نجومی استفاده می شدند. در جداول هیپارخوس توابع مثلثاتی (سینوس، کسینوس و غیره) وجود نداشت، اما تقسیم دایره به 360 درجه و اندازه گیری کمان های آن با استفاده از وتر وجود داشت. برای مثال، سینوس مدرن در آن زمان به عنوان "نیم وتر" شناخته می شد، که یک عمود از مرکز دایره به آن کشیده می شد.
در سال 100 پس از میلاد، ریاضیدان یونانی باستان، منلائوس اسکندریه، در سه جلد خود "Sphere" (Sphaericorum) چندین قضیه را ارائه کرد که امروزه می توان آنها را کاملاً "مثلثاتی" در نظر گرفت. اولی همخوانی دو مثلث کروی، دومی مجموع زوایای آنها (که همیشه بیشتر از 180 درجه است) و سومی قانون "شش قدر" را که بیشتر به عنوان قضیه منلائوس شناخته می شود، توضیح داد.
تقریبا در همان زمان، از سال 90 تا 160 پس از میلاد، کلودیوس بطلمیوس، ستاره شناس، مهم ترین رساله مثلثاتی دوران باستان، آلماگست، متشکل از 13 کتاب را منتشر کرد. کلید آن قضیه ای بود که نسبت مورب ها و اضلاع مقابل یک چهارضلعی محدب را که در یک دایره محاط شده بود، توصیف می کرد. طبق قضیه بطلمیوس، حاصل ضرب دومی همیشه برابر است با مجموع حاصلضرب های اولی. بر اساس آن، 4 فرمول تفاوت برای سینوس و کسینوس متعاقباً و همچنین فرمول نیمزاویه α / 2 ایجاد شد.
مطالعات هندی
شکل "وتر" توصیف توابع مثلثاتی، که در یونان باستان قبل از دوران ما بوجود آمد، تا قرون وسطی در اروپا و آسیا رایج بود. و تنها در قرن شانزدهم در هند آنها با سینوس و کسینوس مدرن جایگزین شدند: به ترتیب با نام های لاتین sin و cos. در هند بود که نسبت های مثلثاتی اساسی ایجاد شد: sin²α + cos²α = 1، sinα = cos(90° - α)، sin(α + β) = sinα ⋅ cosβ + cosα ⋅ sinβ و موارد دیگر.
هدف اصلی مثلثات در هند قرون وسطی یافتن اعداد بسیار دقیق، عمدتاً برای تحقیقات نجومی بود. این را می توان از رساله های علمی باسکارا و آریابهاتا، از جمله کار علمی Surya Siddhanta، قضاوت کرد. ستاره شناس هندی نیلاکانتا سومایاجی برای اولین بار در تاریخ، تانژانت قطبی را به یک سری توان بی نهایت تجزیه کرد و متعاقباً سینوس و کسینوس به سری تجزیه شدند.
در اروپا، نتایج مشابه تنها در قرن هفدهم بعدی به دست آمد. سری گناه و cos توسط آیزاک نیوتن در سال 1666 و برای مماس قوس در سال 1671 توسط گوتفرید ویلهلم لایبنیتس مشتق شد. در قرن هجدهم، دانشمندان هم در اروپا و هم در کشورهای خاورمیانه / نزدیک به مطالعات مثلثاتی مشغول بودند. پس از ترجمه آثار علمی مسلمانان به لاتین و انگلیسی در قرن نوزدهم، آنها ابتدا به علم اروپایی و سپس جهانی تبدیل شدند و امکان ترکیب و نظامبندی همه دانشهای مرتبط با مثلثات را فراهم کردند.
به طور خلاصه، می توان گفت که امروزه مثلثات نه تنها برای علوم طبیعی، بلکه برای فناوری اطلاعات نیز یک رشته ضروری است. مدتهاست که دیگر شاخهای کاربردی از ریاضیات نیست و از چندین بخش بزرگ از جمله مثلثات کروی و زاویهسنجی تشکیل شده است. اولی ویژگیهای زاویههای بین دایرههای بزرگ روی یک کره را در نظر میگیرد و دومی به روشهایی برای اندازهگیری زوایا و نسبت توابع مثلثاتی به یکدیگر میپردازد.